چشم های تو مرا با خود برد...به خیالاتی پر از وسوسه ی چیدن سیب...
به هوایت یک دم...دل من عاشق شد...دل تو ادم بود...دل من مجنون شد...
سیب را خواهم چید...تا ببینم آن را بر لب تو...آن زمانی که لبت با نامش... غرقه ی لبخند است...
من برای دیدن لبخند تو...پای جهنم رفتنم امضا میکنم...تو فقط اشاره کن...من برات دنیا رو برهم میزنم!!!
امضا :دختر پاییز